اثر بخشی آموزش شناخت اجتماعی بر تنظیم هیجان و پذیرش اجتماعی کودکان با اختلال نقص توجه بیش فعالی
مقطع : کارشناسی ارشد علوم تربیتی و روانشناسی
تعداد صفحات: 91
بخشی از متن:
اختلال نقص توجه بیش فعالی یکی از رایج ترین اختلالات شناخته شده ی عصب روانشناختی دوران کودکی است که می تواند در بزرگسالی نیز ادامه یابد (بل، لانگ، گراوان و همکاران، ۲۰۱۱). کودکان بیش فعال از نظر ظاهری سالم به نظر رسیده و هیچ نشانه ظاهری که نشان دهنده ی آسیبی در دستگاه عصبی مرکزی یا مغز آنها باشد وجود ندارد (بارکلی، ۲۰۰۵). در حال حاضر بر این نکته اتفاق نظر وجود دارد علت بیش فعالی مربوط به تعامل پیچیده سیستم های عصبی تشریحی و عصبی شیمیایی است (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷). چنین تصور می شود که ژن های بسیاری هر یک با تأثیری اندک باعث ایجاد این اختلال در شرایط محیطی نامطلوب می گردند
نیمی از کودکان بیش فعال در ارتباطات اجتماعی شان با مشکلات جدی مواجه هستند. بیش از شصت درصد از آنها رفتارهای خصمانه شان منجر به رنجش و سو تفاهم در نزدیکانشان می شود که تنبیه این کودکان را به دنبال دارد (بارکلی، ۲۰۰۵). کودکان بیش فعال در مدرسه با مسائل بسیاری از قبیل متوجه نشدن حرف های معلم و گوش ندادن به درس و مسائل انضباطی مواجه هستند که این مسئله می تواند به آینده تحصیلی آنها و نقش آنها در اجتماع آسیب برساند (اورگان ، ۲۰۰۵). تمایل به مورد تایید قرار گرفتن یک نیاز و اصل مشترک بین تمام انسان هاست و همه ی انسان ها ذاتا به آن تمایل دارند همه ی انسان ها تایید و پذیرفته شدن توسط دیگران را دوست دارند و در جهت کسب آن تلاش می کنند. اکتساب مهارت های اجتماعی و شناخت اجتماعی محور اصلی رشد اجتماعی، شکل گیری روابط اجتماعی، کیفیت تعامل های اجتماعی، سازگاری اجتماعی و پذیرش اجتماعی و حتی سلامت روان کودکان به شمار می رود (تئودورو، کاپلر و رودریگز، ۲۰۰۵). اغلب کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی از مشکلات بین شخصی و اجتماعی که ناشی از نقصان در شناخت اجتماعی است رنج می برند (یوکرمن، کرامر، عبدالحمید و همکاران" ،۲۰۱۰). همچنین محققان معتقد هستند که بسیاری از کودکان مبتلا به نقص توجه بیش فعالی، در زمینه تنظیم هیجانات دچار آسیب هستند (یوکرمن کرامر، عبدالحمید و همکاران ،۲۰۱۰). تنظیم هیجان نیز از جمله متغیر های مهم است که با سلامت روان در ارتباط می باشد. تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربه هیجانی و ابراز هیجانات اشاره دارد. تنظیم هیجان شامل همه ی راهبردهای آگاهانه و غیر آگاهانه می شود که برای افزایش، حفظ و کاهش مؤلفههای هیجانی، رفتاری و شناختی یک پاسخ هیجانی به کار برده می شود (فلدمن، ۲۰۰۱). اگر اختلال نقص توجه بیش فعالی درمان نشود ممکن است به اختلال هایی از قبیل رفتارهای مقابله ای متضاد و اختلال سلوک تبدیل شود و آمادگی کودک برای پذیرش آسیب های روانی و اجتماعی در بزرگسالی افزایش خواهد یافت و بر رشد کودک تأثیر زیادی داشته و با بسیاری از مشکلات از قبیل عدم پذیرش اجتماعی، مشکلات خواب، مشکلات هیجانی، ارتباطی، رفتاری و تحصیلی در ارتباط است. بنابراین با توجه به این موضوع ضرورت استفاده از برنامه های مداخله ای در جهت رفع و یا بهبود مشکلات این کودکان مشخص می شود. در این رابطه آموزش شناخت اجتماعی سهم بسزایی دارد.
شرح و بیان مسئله
اختلال نقص توجه بیش فعالی اختلالی عصبی رشدی است که با مجموعه ای فراگیر از رفتارهای بی توجهی و بیش فعالی مشخص شده است. این اختلال عموما در دوران کودکی شروع شده و ممکن است تا بزرگسالی تداوم یابد (پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ، انجمن روانپزشکی آمریکا،۱۳۹۳). از ویژگی های بارز این اختلال می توان به مواردی هم چون مشکل در تمرکز و توجه، حواس پرتی، ضعف در کنترل تکانه و ضعف در برنامه ریزی اشاره کرد (بارکلی ،۲۰۰۶). این کودکان به شکل پایداری سطوح بالایی از بی توجهی، تکانشگری و بیش فعالی را بروز می دهند که متناسب با مراحل تحولی آنها نمی باشد و آنها را در معرض خطرات جدی نظیر مشکلات هیجانی، شکست تحصیلی، ناتوانی های یادگیری، مشکل در تعاملات اجتماعی و اختلالات رفتاری قرار میدهد (بروک و بواز ،۲۰۰۵). میزان شیوع اختلال نقص توجه بیش فعالی در اکثر فرهنگ ها و جوامع حدود ۵ درصد در کودکان اعلام شده است (پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۳۹۳). بیش فعالی در پسران (۱۳ ۲ ) بیشتر از دختران (۵ ۶.) گزارش شده و نسبت پسران به دختران دو به یک می باشد (ویسر، دانیلسون، بیتسکو و همکاران ،۲۰۱۴). پژوهشگران عوامل مختلفی چون آسیب مغزی، نقایص ژنتیکی، انتقال دهنده های عصبی، عوامل مربوط به تغذیه، مسایل روان شناختی و اجتماعی را در بروز اختلال نقص توجه بیش فعالی دخیل می دانند (مول" ،۲۰۰۱). انواع نارسایی های شناختی، اجتماعی و هیجانی همراه با این اختلال گزارش شده است (پلیسکا ،۲۰۰۹؛ بیدرمن، مونتاکس، میک و همکاران، ۲۰۰۶). از جمله این نارساییها مشکلات اجتماعی و ارتباطی و هیجانی این کودکان می باشد. این رفتار ها شامل رفتار های غیر کلامی نظیر خیره شدن، حالت و ژست بدنی، فقدان همکاری، شکست در ایجاد رابطه مناسب با همسالان، فقدان تقابل اجتماعی، زبان تکراری و کلیشه ای وهیجانات نامناسب می باشد (پارک، اکسلاین، اسمیت و همکاران۲۰۱۰). اغلب کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی از مشکلات بین شخصی و اجتماعی که ناشی از نقصان در شناخت اجتماعی است رنج می برند (یوکرمن، گرامر، عبدالحمید و همکاران ،۲۰۱۰). دست یابی به توانایی تعامل با افراد دیگر برای رشد و تکامل کودک ضروری است. کودکانی که دچار نقص در شناخت اجتماعی هستند اغلب در مبادلات اجتماعی دچار اشتباه می شوند. اگر چنین نقصی در کودک وجود داشته باشد از ایجاد مهارت های ارتباطی، اجتماعی و شغلی ممانعت می کند (یوکرمن، گرامر، عبدالحمید و همکاران ،۲۰۱۰) بنابراین نقصان شناخت اجتماعی ممکن است موجب چرخه معیوب گردد که در آن کودک مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی به احتمال کمتری تعاملات اجتماعی سازنده را تجربه می کند تا در آن بینش بیشتری نسبت به احساسات دیگران ایجاد نماید(یویل و ولیون ،۲۰۰۷). محققان معتقد هستند که بسیاری از کودکان مبتلا به نقص توجه بیش فعالی، در زمینه تنظیم هیجانات و پذیرش اجتماعی دچار آسیب هستند(یوکرمن، کرامر، عبدالحمید و همکاران ،۲۰۱۰). تنظیم هیجان نیز از جمله متغیر های مهم است که با سلامت روان در ارتباط می باشد. تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربه هیجانی و ابراز هیجانات اشاره دارد. تنظیم هیجان شامل همه ی راهبردهای آگاهانه و غیر آگاهانه می شود که برای افزایش، حفظ و کاهش مؤلفه های هیجانی، رفتاری و شناختی یک پاسخ هیجانی به کار برده می شود (فلدمن، ۲۰۰۱). در طول سالیان متمادی اثر بخشی درمان های گوناگونی بر روی افراد مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی مورد بررسی قرار گرفته است این تحقیقات معمولا به ارزیابی روش هایی هم چون رفتار درمانی، درمان های شناختی رفتاری و داروهای محرک پرداخته اند؛ همچنین روش های درمانی دیگری از قبیل بازی درمانی، آموزش رفتاری مادران، آموزش راهبردهای خودنظارتی، آموزش کنترل تکانه، آموزش آرمیدگی و داروهای غیر محرک نیز مورد توجه بوده اند (اساو ،۲۰۰۶). یکی از جدید ترین روش های درمانی که تاکنون در مورد مودکان نقص توجه بیش فعالی مورد پژوهش قرار نگرفته است روش آموزش شناخت اجتماعی است. شناخت اجتماعی به چگونگی درک کودکان از دیدگاه، احساس، اندیشه ها، نیت ها و انگیزش های خود و دیگران و این که درباره روابط اجتماعی چطور فکر می کنند، اشاره دارد. فرایند های شناخت اجتماعی، فرد را در پیش بینی رفتار دیگران، کنترل خود و در نتیجه تنظیم تعامل اجتماعی توانا می سازد. بیشتر رفتار های روز مره مستلزم تعامل با دیگران و فکر کردن می باشد به این معنا که فرد باید نوعی ارزیابی شناختی از موقعیت های اجتماعی داشته باشد (محسنی، ۱۳۸۳). شناخت اجتماعی به چگونگی مفهوم سازی کودک از دیگران و چگونگی درک افکار، احساس ها، قصد ها و دیدگاههای دیگران اشاره دارد (مشهدی، ۱۳۸۲). فرایند های شناخت اجتماعی فرد را در پیش بینی رفتار دیگران، کنترل خود و در تنظیم تعامل اجتماعی توانا می سازد (اسلومسکی و دان ،۱۹۹۶). محورها ومؤلفه های اساسی شناخت اجتماعی عبارتنداز: توانایی های زبانی، زبان به سه بخش نحو، کاربرد شناسی، ومعناشناسی تقسیم می شود. در این میان کاربرد شناسی به معنای استفاده مناسب از زبان است. به عبارت دیگر کاربرد شناسی به استفاده از زبان به عنوان وسیله ای برای ارتباط و همچنین به رفتار غیر کلامی اشاره دارد (هالاهان و کافمن، ۲۰۰۳ ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸). به همین دلیل احتمالا افرادی که فهم کاربرد شناسی زبان را ندارند کمتر از زبان استفاده خواهند کرد (داهرتی، ۲۰۰۰ ترجمه خانجانی، ۱۳۹۰). جنکینزو استینگتون (۱۹۹۶)، نیز در پژوهشی به وجود رابطه بین توانایی عمومی زبان و شناخت اجتماعی دست یافته و زبان را پیش بین مناسبی برای توانایی درک افکار و باورهای دیگران می دانند. درک رفتار غیر کلامی ، رفتار غیر کلامی نیز بخشی از کاربردشناسی زبان است. در پژوهش بنی اسدی و باقری (۱۳۹۰) نشان داده شده که ۶۵ درصد از اطلاعات در جریان تعامل چهره به چهره و از طریق غیر کلامی صورت می گیرند. از نگاه آنها رفتار غیر کلامی، به فرد کمک می کند تا در دریافت، ارسال، خواندن و تفسیر پیام های غیر کلامی که نقش مهمی در ایجاد ارتباط برقراری تفاهم، درک متقابل و سازگاری اجتماعی دارد توانمند شود. به عبارت دیگر آگاهی فرد از علائم ارتباط غیر کلامی، باعث عملکرد بهتر اجتماعی و روابط اجتماعی موفقیت آمیز با دیگران و پذیرش اجتماعی می شود. توانایی آغاز کردن ارتباط، توانایی کاربرد مهارت های زبانی به منظور ایجاد ارتباطات اجتماعی، در خواست کمک و یا اطلاعات از دیگران و پیوستن به گروه همسالان است. در حالی که این توانایی برای موفقیت دانش آموزان در تعاملات اجتماعی ضروری است (کرانتزو مک کانهان ،۱۹۹۳). توانایی دیدگاه گیری، از نظر محسنی (۱۳۸۳) تعامل اجتماعی مناسب با دیگران، تنها مستلزم درک این موضوع که دیگران دیدگاه بصری یا زاویه ی دیدی متفاوت از اشیا و حوادث دارند نیست بلکه درک این مطلب که شناخت و دانش دیگران نسبت به اشیا و دنیا ویا به طور کلی محتوای ذهنی آنان نسبت به دنیا می تواند متفاوت از محتوای ذهنی خودشان باشد نیز ضروری است از نگاه فلاول و میلر (۱۹۹۸) در بحث شناخت اجتماعی توانایی دیدگاه گیری، مهم ترین سازه روانشناختی است. بیان چهره ای، جلوه های چهره که با هر هیجان معین همراه است به وضوح، دیگران را از حالت هیجانی شخص آگاه می کند. توانایی تعبیر و تفسیر هیجان ها در جلوه های چهره ای برای کار کرد اجتماعی در طول زندگی حیاتی است (امیری، سعدی و مولوی، ۱۳۹۱). توانایی پردازش اطلاعات اجتماعی، نه تنها به منظور دیدگاه گیری، بلکه برای تبیین پیشرفت در توانایی های کلی اجتماعی لازم و ضروری است. در این باره داج (۱۹۸۶ به نقل از محسنی، ۱۳۸۵) لیاقت اجتماعی و تعامل موفقیت آمیز با دیگران را مستلزم پردازش دقیق اطلاع اجتماعی می داند. از آنجایی که کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی اغلب مشکلاتی در زمینه اجتماعی ، درک ارتباطات غیر کلامی، بیان چهره ای و زبان بدن دارند و پردازش ودرک علائمی مانند چشمک زدن، لبخند زدن و یا حالات پیشانی و ابرو برایشان آسان نیست (یوکرمن وهمکاران، ۲۰۱۰)، لذا مداخله و آموزش در این زمینه لازم و ضروری می نماید. همچنین این کودکان در نشانه های اجتماعی و تنظیم هیجان در موقعیت های مختلف اجتماعی به طور مؤثر عمل نمی کنند آنها به آسانی توسط همسالان و والدین و مربیان خود طرد می شوند. در زمینه پذیرش اجتماعی آنها مقبولیتی در بین همسالان ندارند. به طوری که ۸۲-۵۲ درصد از این کودکان با مشکلات اجتماعی دست و پنجه نرم می کنند (پولاک، میکامی، فیفنر و همکاران ،۲۰۰۹) لذا وجود یک درمان مؤثر برای بهبود ارتباطات اجتماعی و تنظیم هیجان و پذیرش اجتماعی لازم و ضروری می نماید. فاس (۱۹۹۱) بیش تر بر بهبود شناخت اجتماعی تأکید و آن را شامل آموزش مختصر وروشن، تمرین در یک محیط کنترل شده، تشویق و بازخورد معرفی می نماید. آموزش شناخت اجتماعی باید به صورت مستقیم و شامل مداخله ی تصویری (بینایی و بازی نقش انجام شود. با توجه به مطالب فوق پیش بینی می شود آموزش شناخت اجتماعی که اثر بخشی آن در مورد کودکان اوتیسم با عملکرد بالا، افراد اسکیزوفرنی و عقب مانده تأیید شده است بتواند به عنوان درمانی مناسب برای کمک به کودکان مبتلا به نقص توجه بیش فعالی به کار برده شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش شناخت اجتماعی بر تنظیم هیجان و پذیرش اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی تعریف شد.
اهمیت و ارزش تحقیق
اختلال نقص توجه بیش فعالی از شایع ترین اختلالات عصبی رشدی دوران کودکی است و نسبت بزرگی از جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار می دهد (فارون ، ۲۰۰۳). کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی پایین ترین سطح کنش وری اجتماعی را نشان می دهند و مشکلات بیشتری را در دوست یابی و حفظ آنها دارند. به طور کلی کودکان مبتلا به این اختلال مشکلات اجتماعی زیادی را در موقعیت های مختلف تجربه می کنند (بهبودی، ۱۳۸۷). مهارتهای اجتماعی کودکان با این اختلال به طور معناداری از کودکان بدون اختلال پایین تر است (کوثری و علیزاده، ۱۳۸۹). با وجود تحقیقات بسیاری در حوزهی سبب شناسی و درمان هنوز ابهامات بسیاری وجود دارد . عدم درمان بهنگام اختلال نقص توجه بیش فعالی دورنمای تاریکی را برای یک کودک مبتلا به آن ترسیم می کند چرا که اختلالات بسیاری همچون اختلال یادگیری، اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال سلوک (یارمحمدیان، ۱۳۸۹) می تواند در سال های بعدی با اختلال نقص توجه بیش فعالی همراه شود. افزون بر این، این کودکان در کارکردهای اجتماعی از جمله منتظر نوبت ماندن، پاسخ دادن به نشانه های غیر کلامی، درک احساسات دیگران و شرکت در موقعیتهای اجتماعی دچار نقص هستند . همچنین در ارتباط با دیگران رفتارهای پرخاشگرانه بسیاری نشان می دهند و به این ترتیب ایجاد و حفظ روابط دوستی برای آنها بسیار دشوار می شود (کلاسون ،۲۰۱۰؛ بارکلی، ۲۰۰۶). در پژوهشی نیز سیبلی، ایوانز و سرپل (۲۰۱۰) بیان کرده اند که کودکان با اختلال نقص توجه و بیش فعال در شناخت اجتماعی مشکل داشته و نیازمند اقدامات فوری هستند. مشکل در تعاملات اجتماعی و تنظیم هیجان در موقعیت های مختلف در افراد با اختلال نقص توجه و بیش فعالی از دوران کودکی آغاز شده و تا دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز ادامه می یابد (فریدمن و همکاران، ۲۰۰۳) این کودکان همچنین در پذیرش اجتماعی نیز دچار مشکل می باشند و این در زندگی آینده این کودکان تأثیر بسزایی دارد. درمان کودکان مبتلا به بیش فعالی در زمان کودکی می تواند از مشکلات بعدی این کودکان که شامل نقص در مهارتهای ارتباطی، اجتماعی و شغلی می باشد جلوگیری نماید. بنابراین روش آموزش شناخت اجتماعی یکی از روشهایی محسوب می شود که می تواند به این کودکان کمک نماید تا روابط اجتماعی بهتری داشته و پذیرش اجتماعی و محبوبیت خود را ارتقا دهند. در صورتی که فرض های این پژوهش تأیید شود از نتایج این پژوهش سازمانها و ارگان هایی مثل آموزش و پرورش، کلینیک های روانشناسی، مشاوران، معلمان مدارس و روانشناسان کودک می توانند استفاده نمایند.
تاریخچه اختلال نقص توجه بیش فعالی
اختلال نقص توجه بیش فعالی اولین بار در سال ۱۸۴۵ توسط هنریچ هافمن به کار برده شد وی در یک قطعه شعر مورد فلیپ بیقرار را گزارش کرد. فلیپ رفتاری را نشان می دهد که هافمن آن رفتارها را به طور کلی رفتار های دشوار می خواند این نشانه ها اغلب نشانه هایی هستند که بر اساس کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) به عنوان نشانه های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی به آنها پرداخته شده است (بارکلی،۲۰۰۵). اما در سال ۱۹۰۲ برای اولین بار یک پزشک انگلیسی به نام جورج استیل دانش عمومی جدیدتری را نسبت به کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی ایجاد کرد. وی در سخنرانی خود در کالج سلطنتی پزشکان انگلیس و همچنین مقالات منتشر شده درلابینت به کودکانی که از مراجعان بالینی وی بودند و مشخص شده بود که در توجه پایدار و بازداری ارادی مشکلاتی دارند به گونه ای که منجر به نقص در کنترل بر روی رفتارشان شده بود اشاره کرد (استفان و همکاران، ۲۰۰۹). این کودکان به صورت پرخاشگر مقابله ای و به شدت هیجانی توصیف می شدند که در بازداری ارادی و خود کنترلی از خود مشکلاتی نشان می دهند (جوکار، ۱۳۸۸). اختلال نقص توجه و بیش فعالی در ادبیات تحقیقی طی سال های متمادی تحت عناوین مختلفی مطرح شده است که این تنوع در عناوین در نتیجه ی تکامل تدریجی نشانه ها و علل مطرح شده برای این اختلال می باشد این نام های مختلف شامل کژکاری خفیف مغزی، آسیب مغزی، نشانگان فزون کنشی و اختلال کمبود توجه می باشد(کاپلان و سادوک ،۲۰۰۷). در سال ۱۹۵۷ لوفر و دنهوف دریافتند که کژکاری علت اختلالی است که آنها (نشانگان فزون کنشی) می نامیدند. نشانه ها عبارت بودند از: بیش فعالی، فراخنای توجه کوتاه، تمرکز ضعیف، پیش بینی ناپذیری رفتار، تکانشگری، ناتوانی در به تاخیر انداختن ارضا و تحریک پذیری، به گفته ی آنها این نشانه ها در نتیجه ی آسیب مغز میانی که ساختار قشری تالاموس، هیپوتالاموس، ساب تالاموس و اپی تالاموس می باشد به وجود می آیند (لونفرو نهوف ،۱۹۵۷). در اواخر دهه ۱۹۶۰ اختلال بیش فعالی دوران کودکی در دومین ویرایش کتاب DSM ظاهر شد این بیماری در زیر گروه اختلالات کودکان با اصطلاح واکنش بیش جنبشی به عنوان یک طبقه تشخیصی مطرح شد (بارکلی، ۲۰۰۶). تحقیقات ویرجینیا داگلاس (۱۹۷۴) در کانادا این عقیده را به وجود آورد که هسته اصلی مشکل این کودکان نقص در نگهداری توجه، کنترل تکانه ها و نوسان برانگیختگی است تا فعالیت بیش از حد این پژوهش ها باعث شد که در چاپ سوم DSM نام این بیماری به اختلال نقص توجه (ADD) تغییر یابد. لوی و سیللو (۲۰۰۴) بیان می دارند بر این اساس دو زیر گروه مورد استفاده قرار می گرفت. ADD بدون بیش فعالی و ADD هراه با بیش فعالی برای تشخیص بیماری در کودکی وجود یکی از این ۳ رفتار (بیش فعالی، تکانشگری و نقص توجه کافی بود.
زمانی که ویرایش سوم DSM در سال ۱۹۷۸ تجدید نظر شد این اختلال به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تغییر نام یافت (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۸۷). همچنین لیست جداگانه ای از آیتم ها که در برگیرنده همه نشانه ها بود مشخص و این اختلال در مقوله اختلالات رفتار مخرب قرار گرفت (استفان و همکاران، ۲۰۰۹). این اختلال معمولا با ۳ رفتار اساسی بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری توصیف شده است. بی توجهی که از علائم اصلی این اختلال است توجه فرد جلب محرک های نا مربوط می شود و از محرک های اصلی چشم پوشی می شود. بیش فعالی کودک با فعالیت حرکتی نمایان می شود و تکانشگری او با نداشتن کنترل در زمانی که نیاز به کنترل داشتن است و یا انجام رفتار بدون فکر کردن بروز داده می شود. این اختلال بر رشد کودکان از جمله در رشد یادگیری، تکلم و زبان تأثیر زیادی داشته و در خواب، هیجان، ارتباطات کلامی و اجتماعی، رفتار، تحصیل اختلال ایجاد می کند
آموزش شناخت اجتماعی
نظریه شناخت اجتماعی توسط بندورا پایه گذاری شد. این نظریه عملکرد انسان را نتیجه تعامل متقابل و پویا بین عوامل روانشناختی (شخصی) ، محیط فیزیکی - اجتماعی و رفتار می داند (آرتینو، ۲۰۰۱). یکی از عوامل روانشناختی مؤثر، خودکارآمدی است که نقش ویژه ای در ابعاد مختلف زندگی و سلامت افراد دارد. همچنین نقش اصلی را در سبک تفکر فردی، تصمیم گیری، کیفیت برخورد با مشکلات و بیماری های روانی دارد (قانعی چمن آبادی و همکاران، ۱۳۹۰). بندورا خودکارآمدی را باور و قضاوت افراد از توانایی هایشان در انجام تکالیف خاص در موقعیت های ویژه تعریف می کند محمدی و همکاران، ۱۳۸۹). همچنین نظریه شناختی اجتماعی بر مبنای این ایده است که بسیاری از یادگیریهای انسان در یک محیط اجتماعی اتفاق می افتد. ما از طریق مشاهده دیگران، دانش، قواعد، مهارتها ، استراتژیها، عقاید و نگرشها را یاد می گیریم. همچنین با مشاهده و استفاده از الگوهای سودمندی و مناسب بودن رفتارها را یاد می گیریم. مطابق با این نظریه بسیاری از یادگیریهای ما از طریق الگو برداری و مشاهده رفتار دیگران و مشاهده پیامدهای رفتارهایی است که دیگران انجام می دهند. برای مثال وقتی مشاهده می کنیم فردی بخاطر انجام کار اشتباه دچار مشکل می گردد ما یاد میگیریم که آن رفتار دردسر ساز است و از انجام آن اجتناب می کنیم. و یا بعکس وقتی مشاهده می کنیم انجام رفتاری توسط افراد، برای آنها پیامدهای مثبتی بدنبال داشت ما نیز تشویق و ترغیب میشویم به انجام همان کار تا مانند آنها به نتایج و پیامدهای مثبتی دست یابیم. دانش آموزان نیز با مشاهده پیامدهای مثبت و منفی فعالیتها و یا عدم فعالیت سایر دانش آموزان به تقلید از آنها پرداخته
همانند آنها دست به رفتارهایی می زنند که برایشان پیامد مثبت داشته و از انجام رفتارهایی که پیامد ناخوشایند دارد اجتناب می کنند.
روابط متقابل: رفتار شخص - محیط
باندورا واضع نظریه یادگیری شناختی اجتماعی رفتار انسان را در یک ساختار ارتباط متقابل سه گانه یا روابط متقابل میان رفتار، متغیرهای محیطی، و عوامل فردی ( از قبیل شناخت های فرد) توضیح داده است. در این ساختار فرد هم بر محیط و هم بر رفتار تأثیر می گذارد و از آنها نیز تأثیر می پذیرد، همچنین است در مورد روابط دو طرفه تأثیر گذاری و تأثیر پذیری دو عامل محیط و رفتار بر یکدیگر. بنابراین این سه عامل دارای روابط متقابل هستند و اینچنین نیست که یکی صرفا تأثیر بگذارد و دیگری تأثیر بپذیرد بلکه تأثیر و تاثر متقابل و دوطرفه است.
تنظیم هیجان
اهمیت مهارت تنظیم هیجان برای حفظ سلامت روان در تحقیقات زیادی تأیید شده است (دیلون، دونی و پیزاگالی، ۲۰۱۱؛ روتنبرگ و جانسون، ۲۰۰۷؛ ورنر و گراس ۱، ۲۰۱۰؛ بیرکینگ و همکاران، ۲۰۱۲). تنظیم هیجان شامل استفاده از استراتژی های رفتاری و شناختی برای تغییر در مدت زمان یا شدت تجربه یک هیجان است (گراس و تامپسون ، ۲۰۰۷) و مشخص شده است که افراد در مواجهه با رویدادهای استرس زا از راهبردهای تنظیم هیجان متفاوتی برای اصلاح یا تعدیل تجربه هیجانی خود استفاده می کنند (گراس و تامپسون، ۲۰۰۷ء کول، ۲۰۰۹ به نقل از تروی، ۲۰۱۲ء آلدوا، نولن - هوکسما و سویزره، ۲۰۱۰). یکی از متداول ترین این راهبردها تنظیم هیجان با استفاده از راهبردهای شناختی است. شناخت ها یا فرایندهای شناختی به افراد کمک می کند که هیجان و احساس های خود را تنظیم نموده و توسط شدت هیجان ها مغلوب نشود (حسنی، ۲۰۱۰). تنظیم شناختی هیجان بر شیوه شناختی مدیریت و دستکاری ورود اطلاعات فراخواننده هیجان اشاره دارد (اوکسنر و گراس، ۲۰۰۵). راهبردهایی که افراد برای تنظیم هیجاناتشان استفاده می کنند بسیار متفاوت است. در همین راستا گارنفسکی، کراجی و اسپینهاون" (۲۰۰۱) چند راهبرد متفاوت تنظیم شناختی هیجان را تحت عنوان سرزنش خود (تفکر با محتوای مقصر دانستن و سرزنش خود) تمرکز مجدد مثبت فکر کردن به موضوع لذت بخش و شاد به جای تفکر درباره حادثه واقعی) بازارزیابی مثبت (تفکر درباره جنبه های مثبت وافعه یا ارتقای شخصی) معرفی کرده اند. از بین این راهبردها تعدادی راهبردهای سازگارانه تنطیم هیجام و تعدادی راهبردهای ناسازگارانه هستند. تحقیقات نشان داده است که استفاده از هر راهبرد منحصر به فرد پیامدهای متفاوتی را به دنبال دارد و برخی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نقش مهمی در سلامت روان افراد ایفا می کند. کارلسون، دیکک لیگی، گرینبرگ و موجیکا- پارودی (۲۰۱۲) در پژوهشی نشان دادند افرادی که عادت به استفاده از راهبرد بازارزیابی مثبت برای تنظیم هیجاناتشان در زندگی روزمره خود دارند تاب آوری بیشتری در برابر استرس از خود نشان می دهند. تروی و ماوس (۲۰۱۱) نیز بازارزیابی مثبت شناختی را بعنوان یک راهبرد انطباقی فرض می کنند و اعتقاد دارند از آنجا که تأثیر مستقیمی بر ارزیابی ها می گذارد افراد می توانند با بهره گیری از آن واکنش هیجانی خود را به رویدادهای استرس زا جهت بهبود عملکرد تغییر دهند. تنظیم هیجان همچنین به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربه هیجانی و ابراز هیجانات اشاره دارد. در خود تنظیمی هیجانی، فرد از رفتار خود ارزیابی به عمل آورده و چنانچه متناسب با استاندارد هایش باشد رفتار خود را خوب ارزیابی می کند و باعث خوشحالی او می شود و چنانچه این رفتارها متناسب با استانداردها نباشد سعی می کند با تغییر دادن رفتار به استانداردها دست یابد سپس مجددا ارزیابی به عمل می آورد تا بداند آیا توانسته است فاصله رفتار را از استانداردها کمتر نموده و یا از بین ببرد
(فارنزویی، ۲۰۰۰). استرانگ من (۲۰۰۶) پنج نوع فرایند عاطفی را نقل کرده است . از نظر او طی گزینش موقعیت ، فرد با نزدیک شدن یا دور شدن از افراد، مکان ها یا اشیایی که موجب تجارب عاطفی خوش یا ناخوش می شوند به تنظیم عواطف خود می پردازد. طی اصلاح موقعیت بر روی آنچه که موجب تجارب عاطفی ناخوشایند است متمرکز می شود و آن را به صورت دلخواه خود تغییر می دهد با تغییر توجه، توجه اش را به چیز دیگری جلب می کند و از موقعیت یا محرکی که باعث ایجاد هیجان شده حواس خود را پرت می کند. با تغییر شناختی، ارزیابی اش را از بعضی چیزها تغییر داده تا تأثیر هیجانی آن را تغییر دهد و با اصلاح پاسخ به تغییر پاسخ هیجانی خود نسبت به موقعیت ها و محرک ها اقدام می کند. راهبردهایی که افراد برای تنظیم هیجان خود از آنها استفاده می کنند می تواند موجب ارتقا سطح سلامت انسان ها در ابعاد مختلف زیستی، روانی، اجتماعی و اخلاقی شود و از این طریق سطح کیفیت زندگی، کارآیی و روابط بین فردی را بهبود بخشد (صالحی و مورکانی، ۱۳۸۵). نتایج پژوهش ها نشان داده اند که کودکان ADHD مشکلاتی در زمینه خودتنظیمی هیجان (هاروی، ۲۰۰۰) روابط با همسالان، خانواده و مدرسه دارند (کو گیل، ۲۰۰۸). همچنین تنظیم هیجان شامل همه راهبردهای آگاهانه و غیر آگاهانه می شود که برای افزایش، حفظ و کاهش مؤلفه های هیجانی، رفتاری و شناختی یک پاسخ هیجانی بکار برده می شود (فلدمن، ۲۰۰۱). تنظیم هیجان سازگارانه با عزت نفس و تعاملات اجتماعی مثبت مرتبط است و افزایش فراوانی تجربه هیجانی مثبت باعث مراقبه مؤثر در موقعیت استرس زا می شود و حتی رفتارها و فعالیت مناسب در پاسخ به موقعیت های اجتماعی را بالا می برد (گراس، ۲۰۰۲).
هیجان ها نقش بی بدیلی در رفتار، بویژه در شناخت اجتماعی ایفا می کنند. شناخت اجتماعی فرایندی است که کودک بتواند اطلاعات اجتماعی هیجانی را بطور خود انگیخته تشخیص دهد، درک کند، پردازش کند و به درستی تعبیر و تفسیر نماید. بیشتر رفتارهای روزانه مستلزم تعامل با دیگران و فکر کردن می باشد. به این معنا که فرد باید نوعی ارزیابی شناختی از موقعیت اجتماعی داشته باشد و بتواند بر این اساس ارتباط خود و دیگری را در بافت و یا زمینه اجتماعی خاص آن در نظر بگیرد. به این منظور انسان باید بتواند بر ارزشیابی هایی از خود و دیگری بعنوان موجوداتی نیت مند و دارای تمایلات و باور دست یابد (محسنی، ۱۳۸۳). از آنجا که کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی پایین ترین سطح کنش وری اجتماعی را از خود نشان می دهند و مشکلات بیشتری را در دوست یابی و حفظ آنها دارند و در ابراز هیجانات در موقعیت های مختلف دچار مشکل هستند و بطور کلی مشکلات اجتماعی زیادی را در موقعیت های مختلف تجربه می کنند (بهبودی، ۱۳۸۷). همچنین در کارکردهای اجتماعی از جمله منتظر نوبت ماندن، پاسخ دادن به نشانه های غیر کلامی، درک احساسات دیگران و شرکت در موقعیت های اجتماعی دچار نقص هستند بنابراین روش آموزش شناخت اجتماعی یکی از روش هایی محسوب می شود که می تواند به این کودکان کمک نماید تا روابط اجتماعی بهتری داشته، هیجانات خود را تنظیم نمایند و پذیرش اجتماعی خود را ارتقاء دهند.
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش شناخت اجتماعی بر تنظیم هیجان و میزان پذیرش اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی دوره دبستان شهر اصفهان بود. تعداد نمونه در این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل دوره دبستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-94 بود که به صورت نمونه گیری چند مرحله ای پس از اجرای آزمون بیش فعالی کانرز (فرم معلم) و بررسی پرونده های دانش آموزان، آنها در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل به صورت تصادفی قرار داده شدند و سپس آموزش شناخت اجتماعی که شامل داستان، تصویر و ایفای نقش بود به مدت 45 دقیقه در 12 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. نتایج به دست آمده از پس آزمون، تفاوت معناداری را در سطح (p ≤ 0/01) در تنظیم هیجان و پذیرش اجتماعی کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی دوره دبستان شهر اصفهان نشان داد. همچنین در خرده مقیاس های ملامت خویشتن، تمرکز مجدد مثبت و بازارزیابی مثبت نیز تفاوت معنادار بود. با توجه به یافته های به دست آمده آموزش شناخت اجتماعی روشی مناسب در زمینه بهبود تنظیم هیجان و افزایش میزان پذیرش اجتماعی این دسته از دانش آموزان می باشد و می توان از آن در مراکز آموزشی به سهولت استفاده نمود. کلید واژه ها : اختلال نقص توجه بیش فعالی، شناخت اجتماعی، تنظیم هیجان، پذیرش اجتماعی