فروش پایان نامه: راهبرد های نوین ناتو درقبال ایران با تاکید بر خلیج فارس
پایان نامه کارشناسی ارشد رشته ی حقوق و علوم سیاسی
عنوان: راهبرد های نوین ناتو درقبال ایران با تاکید بر خلیج فارس
تعداد صفحات 283(فونت B Zar اندازه قلم 13)
نوع فایل: Word
دریافت فهرست مطالب
حجم: 854 کیلوبایت
برای خرید و کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل payaname@outlook.com در ارتباط باشید
مقدمه
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که در سال 1949، با حمایت و رهبری آمریکا و در پی ترس و وحشت شدید کشورهای اروپای غربی از حملات توسعه طلبانه ارتش سرخ ابرقدرت سوسیالیست، شوریوی ایجاد شد، در حالی شصت و چهارمین سال حیات خویش را تجربه می کند که صلح و امنیت را به مدت بیش از نیم قرن برای اروپا را به ارمغان آورده، زمینه توسعه سیاست و اقتصادکشورهای غربی را فراهم و روند همگرایی آنان را سرعت بخشیده است. ناتو با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، ناتو که دیگر دشمن استراتژیک را بر سر راه خود نمی دید، به لحاظ رویکردی دچار نابسامانی فلسفی ار درون گردید، سوال اینجا بود که فلسفه وجودی ناتو به چه مبنایی تعریف خواهد شد و آیا ناتو می تواند با تعقیب رویکرد دفاعی بدون وجود دشمن مشخص به بقای خود ادامه دهد؟
اما با شعله ور شدن احساسات قومیتی و ناسیونالیستی در بالکان در اواخر قرن بیستم، بحران دیگری در بالکان شکل گرفت که موجب نگرانی رهبران اروپایی شد. اما تهدیدات و تدابیر به کار گرفته شده از سوی آنان جهت مدیریت بحران، ناکارایی و ناکامی سیستم دفاعی- امنیتی اروپا را که تا پیش از این بر عهده کنفرانس امنیت و همکاری اروپا و اتحادیه اروپای غربی بود، به نمایش گذارد و نهایتاً با مداخله آمریکا و انعقاد پیمان دیتون در آمریکا بحران فروکش نمود و برای نخستین بار نیروهای ناتو به همکاری با پاسداران صلح سازمان ملل پرداختند. در واقع مأموریت جدید ناتو در خارج از مرزهای اروپای غربی آن زمان، محسوب می گردید.
ناتو با فروپاشی شوروی و انحلال پیمان ورشو به عنوان دشمنان اصلی خود، در هزاره سوم، با برطرف کردن بحران هویت و فلسفه ی وجودی خویش و تجدید ساختار و تعیین وظایف و مأموریت های جدید متناسب با شرایط نظام بین الملل در حال تکوین و پذیرش اعضای جدید از میان کشورهای اروپای شرقی، ایجاد طرح مشارکت برای صلح با همکاری بیش از 30 کشور جهان و ابتکار گفتگو با کشورهای واقع در جنوب مدیترانه، ابتکار همکاری استانبول با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، حوزه نفوذ خود را گسترش و جایگاه اقتدار خویش را ارتقا داده است.
رویداد 11 سپتامبر، نقطه عطفی بر رویکرد جدید امنیتی و دفاعی ناتو بود که بدین وسیله بتواند برای نخستین بار و در تباین با اهداف و نام این سازمان که صرفاً در محدوده غرب اروپا تعریف می شد، اقدام به گسیل نخستین مأموریت صلح بانی فراسرزمینی به افغانستان نماید. رویداد 11 سپتامبر، سرآغاز فصلی نوین در تعریف رویکرد و اهداف ناتو داشت، چرا که دشمنی به مراتب مهمتر از دشمن پیشین خود –شوروی- را در مقابل می دید که ناملموس و فاقد پایگاهی شناخته شده در دورن یک یا چند کشور مشخص بود و آن «تروریسم بین الملل» نام داشت. حقیقتاً تروریسم بین المللی موجب شد تا روح تازه ای در کالبد نیمه جان و بی رمق ناتو دمیده شود، چرا که ناتو به رهبری آمریکا می-توانست هر دشمن یاغی به رغم خود را قالب تروریسم یا حامی تروریسم جای دهد و با هدف ایجاد صلح و ثبات و امنیت بین المللی، دکترین نظم نوین جهانی را پی ریزی نماید. بر همین اساس، ناتو نه تنها، فلسفه ی وجود حیاتی خود را بازیافت، بلکه به عنوان شاخه یا بازوی نظامی و امنیتی شورای امنیت مطرح شد.
این سازمان همچنین در شرایط نوین بین المللی با ارائه تعریف جدیدی از تهدیدات علیه اعضای خویش طیف وسیعی از موضوعات جهانی نظیر: تکثیر سلاح های کشتار جمعی، اختلافات قومی و نژادی، تروریسم، مدیریت بحران های منطقه ای، مهاجرت، امنیت انرژی، جنگ های سایبری و ... را به عنوان منابع جدید تهدید علیه منافع اعضا مورد شناسایی قرار داده و زمینه رابرای ایفای نقش خویش در آن موارد نه تنها در دو سوی آتلانتیک بلکه درهر منطقه ای از جهان که منافع اعضای آن اقتضا کند. فراهم ساخته است. ناتو در شرایط جدید برای اقدامات مداخله-جویانه خویش، نه تنها خود را نیازمند کسب مجوز شورای امنیت ملل متحد، که تنها مرجع صلاحیت دار بین المللی در زمینه صلح و امنیت جهانی است، ندانسته بلکه اقدامات خود را مجاز و مشروع اعلام می دارد. اقدام سازمان ناتو در ایجاد مناطق امن در شمال و جنوب عراق، بمباران مراکز نظامی یوگوسلاوی به بهانه حمایت از اقلیت های قومی در ایالات کوزوو، حمله به افغانستان و عراق و اخیراً حمله ی نظامی به لیبی، نمونه این اقدامات دخالت جویانه ناتو است.
بلوک غرب و در رأس آنها آمریکا با ارائه «دکترین نظم نوین» کار ویژه جدیدی را برای ناتو تعریف کرد. در همین راستا رویدادها و حوادث دهه 90 میلادی، برخوردها و جنگ های قومی و نژادی اروپای جنوب شرقی از جمله سه بحران عمده بوسنی و هرزه گوین، کوزوو و آلبانی و بحران بوجود آمده ناشی از حمله عراق به کویت، کامیابی های ناتو در برقراری صلح در این مناطق، خلاء ایجاد شده را به خوبی پر کرد. بدین ترتیب از سال 1995 به طور محسوس طرح گسترش آن در ابعاد جغرافیایی و کارکردی در دستورکار پیمان قرار گرفت. روندی که از آن به عنوان «گسترش ناتو» یاد می شود، در راستای هژمون آمریکایی، سعی در توسعه حوزه نظامی های لیبرالی و سرمایه-داری دارد (شجاع، 2006، 5). ناتو به عنوان نهادی ارزشمند برای ایالات متحده آمریکا، نقش تعیین کننده ای در تثبیت هژمونی آمریکا و تداوم نفوذ این کشور در اروپا دارد و ابزار لازم برای تأثیرگذاری در تحولات منطقه ای و جهانی را در اختیار آمریکا قرار می دهد. با توجه به این کار ویژه منحصر به فرد ناتو، آمریکا کوشیده است این نهاد فراآتلانتیکی را تقویت کند و با توسل به آن از ظهور و قدرت گیری نهادهای مشابه مستقل اروپایی و قدرت گیری کشورهای مخالف خود در سراسر جهان جلوگیری کند. آنچه حرکت خزنده ناتو را با حساسیت بیشتری مطرح می-کند، گسترش حوزه جغرافیایی و کارکردی ناتو و نزدیکی این سازمان با مرزهای ج. ا. ایران به طور عام و خلیج-فارس به طور خاص است
.