فروش پایان نامه: تبیین تطبیقی نقش و جایگاه طبقه ی متوسط در تحولات سیاسی- اجتماعی ایران (1320-1380)
عنوان: تبیین تطبیقی نقش و جایگاه طبقه ی متوسط در تحولات سیاسی- اجتماعی ایران (1320-1380)
تعداد صفحات: 244 (فونت Bzar اندازه قلم 13)
نوع فایل : Word

حجم: 1.03 مگابایت
برای خرید و کسب اطلاعات بیشتر با ایمیل payaname@outlook.com در ارتباط باشید
چکیده
اصولاَ مطالعه ی قشربندی اجتماعی و ساخت طبقاتی جوامع و از جمله جامعه ی ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی (1380- 1320) مستلزم بررسی از منظر جامعه شناسی سیاسی است. در حوزه ی مطالعات جامعه شناسی سیاسی برای درک و فهم هر چه بیشتر زندگی سیاسی، دو متغیر عمده ”طبقات اجتماعی“ و ”ساخت قدرت سیاسی“، از جایگاه خاصی برخوردار است. ارائه ی پاسخ به هرگونه سوالی در قلمرو جامعه شناسی سیاسی یک کشور مستلزم کسب معرفت نسبت به ارتباط میان طبقات اجتماعی و قدرت سیاسی، شناخت رابطه ی میان جامعه و دولت، بررسی ریشه های اجتماعی توزیع قدرت سیاسی و نقش طبقات اجتماعی در ساختار قدرت سیاسی است. مطالعه ی تحولات سیاسی – اجتماعی نیز در چارچوب همکاری، رقابت و مبارزه ی طبقات اجتماعی و دولت شکل می گیرد. در روابط سیاسی – اجتماعی مدرن، طبقه ی متوسط جدید در مشارکت های سیاسی – فرهنگی جامعه نقش بارزی دارد. این طبقه که تحت تاثیر بسیاری از تحولات حاکم بر دنیای مدرن قرار دارد، کانون فعالیت های سیاسی – فرهنگی در درون جامعه ی شهری جدید است. در قرائت های جدید مطالعات علوم اجتماعی، نظر برآن است که بار اصلی انقلاب ها، تحولات و اصلاحات سیاسی – اجتماعی و توسعه به معنای سیاسی- اقتصادی بر دوش این طبقه قرار دارد. چرا که طبقه ی متوسط جدید به لحاظ جایگاه اقتصادی و اجتماعی بینابینی خود گرفتار حفظ موقعیت و تراکم و انباشت نامحدود ثروت نیست و مجال بیشتری برای پرداختن به مسایل سیاسی – اجتماعی و فرهنگی جامعه دارد.
سوال اصلی این پژوهش این بوده است که: چه رابطه ای بین شکل گیری و رشد طبقه ی متوسط جدید و توسعه ی سیاسی در دوره ی قبل و بعد از انقلاب اسلامی (1380- 1320) وجود دارد؟
این پژوهش در نظر دارد با استفاده از رویکرد جامعه شناختی تاریخی – تلفیقی ابزار تجزیه و تحلیل خود را طراحی کند. روش تحقیق در این پژوهش با استفاده از فیش برداری اسناد، کتب، نشریات تخصصی، مقالات اینترنتی و روزنامه ها و به صورت توصیفی – تحلیلی انجام می گیرد.
برینگتون مور، سیمون مارتین لیپست و هانتینگتون از جمله کسانی هستند که در آثار تحقیقی خود نشان داده اند که بین طبقه ی متوسط و توسعه ی سیاسی (دموکراسی) یک نوع همبستگی مثبت وجود دارد. برینگتون مور با بهره گیری از جامعه شناسی تاریخی – تطبیقی تلاش می کند تا بر نقش طبقه ی متوسط (بورژوازی) در فرآیند نوسازی تاکید کند. این تاکید تا آنجاست که او استدلال می کند طبقه ی متوسط، موتور محرکه ی دموکراسی است. لیپست به دنبال پاسخگویی به این سوال می باشد که چه علتی می توان برای وجود رابطه ی نیرومند میان توسعه ی اقتصادی و توسعه سیاسی قایل شد؟
لیپست اساساَ به ارائه ی یک تبیین طبقاتی می پردازد: "توسعه ی اقتصادی با ایجاد درآمد بیشتر، امنیت اقتصادی بالاتر و تحصیلات عالیه ی وسیعتر، اساساَ شکل خاص مبارزه ی طبقاتی که زیربنای دموکراسی محسوب می گردد را تعیین می کند."
روی هم رفته، نگارنده با بهره گیری از رویکرد جامعه شناسی تاریخی – تطبیقی، این قسمت از نظریات برینگتون مور، هانتینگتون و لیپست را مفروض می گیرد که طبقه ی متوسط موتور محرکه ی دموکراسی است و بدون طبقه ی متوسط مستقل نمی توان به توسعه ی سیاسی دست یافت.